وقتی رستوران های زنجیره ای کی اف سی در چین قصد استخدام نیرو داشت 24 نفر برای شغل درخواست دادند و 23 نفر هم پذیرفته شدند فقط یک نفر رد شد! جوان لاغر اندام و نحیف قصه ی ما جک که تنها شخص استخدام نشده بود مسیر طولانی و پرفراز و نشیبی را برای موفقیت طی کرد مسیری که سرانجام او را به ثروتمندترین شخص چین تبدیل کرد . از همهی خرگوش های جهان فقط روی یکی از آن ها تمرکز کرد . برای این کار از شکست های پی در پی خود و دیگران درس گرفت نه از موفقیت آن ها
دوران کودکی و نوجوانی
ما یون در سال 1964 در هانگژو چین زاده شد . پدر و مادر او که نوازنده و راوی قصه محلی بودند آنقدر درآمد نداشتند که بتوانند خانواده را در سطح متوسط جامعه نگه دارند . در سال 1972 و با حضور رییس جمهور وقت ایالات متحده ریچارد نیکسون در شهر هانگژو صنعت توریسم در این شهر رونق گرفت. ما یون که برای یادگیری زبان انگلیسی اشتیاق فراوانی داشت هشت سال هر روز صبح 40 دقیقه با دوچرخه به سمت هتلی در نزدیکی هانگژو می رفت تا با توریست های غربی دیدار کند. او با این کار و ارائه رایگان خدمت معرفی شهر و منطقه به توریست ها توانست زبان انگلیسی خود را تقویت کند . یکه از توریست ها که از تلفظ سخت نام او به ستوه اومده بود نام جک را برای او برگزید و او نیز از این به بعد بیشتر با نام جک ما شناخته شد
خود جک در مورد این دوران می گوید آن هشت سال عمیقا مرا تغییر داد من خیلی بیشتر از همه ی چینی ها جهانی فکر کردم و اندیشیدم آنچه خودم آموختم با آموزش های مدرسه تفاوت زیادی داشت. جک در مورد این اتفاق تاثیر گذار هم می گوید: در سال 79 با یک خانواده 4 نفره ی استرالیایی ملاقات کردم و با آن ها سه روز را گذراندم و با هم بازی کردیم و باهم به صورت مکاتبه ای رفیق شدیم و در سال 85 به دعوت آن ها به استرالیا رفتم یک ماه حضور تابستانه ی من در در استرالیا زندگی من را تغییر داد من در مدرسه شنیده بودم که چین ثروتمند ترین و شادترین کشور جهان است اما وقتی استرالیا را دیدم با خودم گفتم : اوه خدای من همه چیز با اون چیزی که شنیدم فرق داره! از آن روز یاد گرفتم متفاوت فکر کنم
شکست های متعدد
زندگی جک ما به نحوی دراماتیک سرشار از شکست های متعدد است او دوبار در امتحان های مقطع ابتدایی مردود شد و سه بار هم در مقطع متوسطه رد شد. دوبار برای ورود به دانشگاه ناکام ماند و سرانجام هم در بدترین دانشگاه شهرش به تحصیل زبان انگلیسی مشغول شد ده بار برای برای ثبت نام در دانشگاه هاروارد اقدام کرد و هر ده بار ناکام ماند ! وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شد برای استخدام اقدام کرد اما سی بار ناکام ماند !تنها کسی بود که از میان بیست و چهار نفر داوطلب کار در کی اف سی انتخاب نشد و برای کار در اداره ی پلیس هم انتخاب نشد !جک ما از میان این انبوه شکست و رد شدن ها برخاست و از تلاش دست نکشید او سرانجام با حقوقی ناچیز به تدریس زبان انگلیسی در یک دانشگاه مشغول شد تا این که یک اتفاق برای همیشه مسیر زندگی اورا عوض کرد .جک با اینترنت آشنا شد
آشنایی با اینترنت
جک در سال 1995 به عنوان مترجم یک گروه تجاری به ایالات متحده سفر کرد. وقتی دوستش اینترنت را به او نشان داد . جک در کمال ناباوری هرچه تلاش کرد نامی از هیچ شرکت چینی نیافت با دیدن این مسئله جک دریافت پتانسیل فراوانی برای استفاده از اینترنت جهت تسهیل همکاری شرکت های چینی با جهان بیرون وجود دارد . جک به همراه دوستانش تصمیم گرفت یک صفحه ی اینترنتی به نام chinapageاندازی کند و محصولات و تولید کنندگان چینی را به جهان معرفی کند. به سرعت انبوهی از ایمیل ها مبنی بر درخواست همکاری به جک ما ارسال شد . جک دریافت اینترنت برای رونق تجارت و کسب و کار های کوچک قدرت بی نظیری دارد.جک که به قدرت اینترنت ایمان داشت تصمیم گرفت با یک مجموعه دولتی همکاری کند تا این تجارت را گسترش دهد اما نظام ناکارآمد بوروکراسی و خلاء دید درست در میان مدیران باعث شد بسیاری از برنامه های آینده جک به وقوع نپیوندد و سرانجام از این مجموعه جدا شد. پس از این مسئله او در وزارت تجارت خارجی و همکاری اقتصادی مشغول به کار شد و توانست ارتباطات مفیدی با افراد قدرتمند بسازد. اتفاقی که برای آینده او بسیار مفید بود . به طور مثال او در این دوره با جری یانگ از بنیان گذاران یاهو آشنا شد
تاسیس علی بابا
جک در سال 1999 برای بار دوم اقدام به تاسیس یک کسب و کار اینترنتی کرد. او کار دولتی خود را رها کرد و با همراهی 18 نفر از جمله همسرش در آپارتمان خود سایت علی بابا را تاسیس کرد. او که از تجربه کار با ارگان های دولتی سرخورده شده بود با هدف تسهیل تجارت بین المللی و فروش اجناس برای کسب و کارهای کوچک چینی وارد عمل شد و این سایت را تاسیس کرد. در سال های اولیه کار علی بابا جک ما تلاش کرد تا از شرکت های فعال در دره سیلیکون(قلب فناوری آمریکا) سرمایه جذب کند که در ابتدا ناکام بود اما سرانجام توانست از بانک گلدمن ساچ مبلغ 5 میلیون دلار و از سافت بانک هم مبلغ 20 میلیون دلار سرمایه جذب کند
شکار خرگوش با تمرکز و تغییر تاکتیک
وقتی رستوران های زنجیره ای کی اف سی در چین قصد استخدام نیرو داشت 24 نفر برای شغل درخواست دادند و 23 نفر هم پذیرفته شدند فقط یک نفر رد شد! جوان لاغر اندام و نحیف قصه ی ما جک که تنها شخص استخدام نشده بود مسیر طولانی و پرفراز و نشیبی را برای موفقیت طی کرد مسیری که سرانجام او را به ثروتمندترین شخص چین تبدیل کرد . از همهی خرگوش های جهان فقط روی یکی از آن ها تمرکز کرد . برای این کار از شکست های پی در پی خود و دیگران درس گرفت نه از موفقیت آن ها
دوران کودکی و نوجوانی
ما یون در سال 1964 در هانگژو چین زاده شد . پدر و مادر او که نوازنده و راوی قصه محلی بودند آنقدر درآمد نداشتند که بتوانند خانواده را در سطح متوسط جامعه نگه دارند . در سال 1972 و با حضور رییس جمهور وقت ایالات متحده ریچارد نیکسون در شهر هانگژو صنعت توریسم در این شهر رونق گرفت. ما یون که برای یادگیری زبان انگلیسی اشتیاق فراوانی داشت هشت سال هر روز صبح 40 دقیقه با دوچرخه به سمت هتلی در نزدیکی هانگژو می رفت تا با توریست های غربی دیدار کند. او با این کار و ارائه رایگان خدمت معرفی شهر و منطقه به توریست ها توانست زبان انگلیسی خود را تقویت کند . یکه از توریست ها که از تلفظ سخت نام او به ستوه اومده بود نام جک را برای او برگزید و او نیز از این به بعد بیشتر با نام جک ما شناخته شد
خود جک در مورد این دوران می گوید آن هشت سال عمیقا مرا تغییر داد من خیلی بیشتر از همه ی چینی ها جهانی فکر کردم و اندیشیدم آنچه خودم آموختم با آموزش های مدرسه تفاوت زیادی داشت. جک در مورد این اتفاق تاثیر گذار هم می گوید: در سال 79 با یک خانواده 4 نفره ی استرالیایی ملاقات کردم و با آن ها سه روز را گذراندم و با هم بازی کردیم و باهم به صورت مکاتبه ای رفیق شدیم و در سال 85 به دعوت آن ها به استرالیا رفتم یک ماه حضور تابستانه ی من در در استرالیا زندگی من را تغییر داد من در مدرسه شنیده بودم که چین ثروتمند ترین و شادترین کشور جهان است اما وقتی استرالیا را دیدم با خودم گفتم : اوه خدای من همه چیز با اون چیزی که شنیدم فرق داره! از آن روز یاد گرفتم متفاوت فکر کنم
شکست های متعدد
زندگی جک ما به نحوی دراماتیک سرشار از شکست های متعدد است او دوبار در امتحان های مقطع ابتدایی مردود شد و سه بار هم در مقطع متوسطه رد شد. دوبار برای ورود به دانشگاه ناکام ماند و سرانجام هم در بدترین دانشگاه شهرش به تحصیل زبان انگلیسی مشغول شد ده بار برای برای ثبت نام در دانشگاه هاروارد اقدام کرد و هر ده بار ناکام ماند ! وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شد برای استخدام اقدام کرد اما سی بار ناکام ماند !تنها کسی بود که از میان بیست و چهار نفر داوطلب کار در کی اف سی انتخاب نشد و برای کار در اداره ی پلیس هم انتخاب نشد !جک ما از میان این انبوه شکست و رد شدن ها برخاست و از تلاش دست نکشید او سرانجام با حقوقی ناچیز به تدریس زبان انگلیسی در یک دانشگاه مشغول شد تا این که یک اتفاق برای همیشه مسیر زندگی اورا عوض کرد .جک با اینترنت آشنا شد
آشنایی با اینترنت
جک در سال 1995 به عنوان مترجم یک گروه تجاری به ایالات متحده سفر کرد. وقتی دوستش اینترنت را به او نشان داد . جک در کمال ناباوری هرچه تلاش کرد نامی از هیچ شرکت چینی نیافت با دیدن این مسئله جک دریافت پتانسیل فراوانی برای استفاده از اینترنت جهت تسهیل همکاری شرکت های چینی با جهان بیرون وجود دارد . جک به همراه دوستانش تصمیم گرفت یک صفحه ی اینترنتی به نام chinapageاندازی کند و محصولات و تولید کنندگان چینی را به جهان معرفی کند. به سرعت انبوهی از ایمیل ها مبنی بر درخواست همکاری به جک ما ارسال شد . جک دریافت اینترنت برای رونق تجارت و کسب و کار های کوچک قدرت بی نظیری دارد.جک که به قدرت اینترنت ایمان داشت تصمیم گرفت با یک مجموعه دولتی همکاری کند تا این تجارت را گسترش دهد اما نظام ناکارآمد بوروکراسی و خلاء دید درست در میان مدیران باعث شد بسیاری از برنامه های آینده جک به وقوع نپیوندد و سرانجام از این مجموعه جدا شد. پس از این مسئله او در وزارت تجارت خارجی و همکاری اقتصادی مشغول به کار شد و توانست ارتباطات مفیدی با افراد قدرتمند بسازد. اتفاقی که برای آینده او بسیار مفید بود . به طور مثال او در این دوره با جری یانگ از بنیان گذاران یاهو آشنا شد
تاسیس علی بابا
جک در سال 1999 برای بار دوم اقدام به تاسیس یک کسب و کار اینترنتی کرد. او کار دولتی خود را رها کرد و با همراهی 18 نفر از جمله همسرش در آپارتمان خود سایت علی بابا را تاسیس کرد. او که از تجربه کار با ارگان های دولتی سرخورده شده بود با هدف تسهیل تجارت بین المللی و فروش اجناس برای کسب و کارهای کوچک چینی وارد عمل شد و این سایت را تاسیس کرد. در سال های اولیه کار علی بابا جک ما تلاش کرد تا از شرکت های فعال در دره سیلیکون(قلب فناوری آمریکا) سرمایه جذب کند که در ابتدا ناکام بود اما سرانجام توانست از بانک گلدمن ساچ مبلغ 5 میلیون دلار و از سافت بانک هم مبلغ 20 میلیون دلار سرمایه جذب کند